یکشنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۶ - ۰۹:۱۲
۰ نفر

لیلا باقری: هربار از بازار نشر خبر تازه‌ای می‌رسد که اوضاع نه‌چندان خوشایند نشر را بدتر می‌کند. انتشاراتی‌‌هایی که شمارگان کتاب‌‌هایشان به چند صد نسخه رسیده است هر بار با بحران تازه‌ای مواجه می‌شوند.

کپی برابر اصل نیست

بازار كتاب اين روزها با پديده تازه‌اي مواجه شده است؛ كساني كه در همه حوزه‌ها محصولات تقلبي توليد مي‌كنند به حوزه كتاب نيز وارد شده‌اند. كتابي كه از چاپ چهارم و پنجم مي‌گذرد به سرعت به شكل «نسخه‌هاي تقلبي» وارد بازار كتاب مي‌شود؛ كتابي كه عين كتاب اصلي است اما ناشر، آن را توليد نكرده است؛ يعني شما ممكن است فكر كنيد كه داريد نسخه اصلي كتاب را مي‌خريد اما در حقيقت داريد كپي آن را مي‌خريد كه چاپخانه‌اي به شكل كتاب تقلبي آن را توليد و وارد بازار نشر كرده است. كتاب‌هاي تقلبي اين روزها بازار نشر را فلج كرده‌اند. پديده نسخه‌هاي تقلبي را در گفت‌و‌گو با چند نفر از ناشران و مسئولان بررسي كرده‌ايم.

حتما شما هم ديده‌ايد كه در چندسال گذشته، عرضه كتاب در جاهايي غير از كتابفروشي‌ رونق گرفته است؛ مثلا در غرفه‌هاي صنايع‌دستي مترو، ميزي هم براي فروش كتاب برپاست يا اصلا در گوشه‌اي از يك نمايشگاه دائمي، روي چند ميز كتاب چيده‌اند و تأكيد مي‌كنند كه با تخفيف است يا در مكان‌هاي فرهنگي پرتردد مانند تئاتر‌شهر و خانه هنرمندان و... هميشه كسي هست كه كتاب‌هاي معروفي را جايي روي هم چيده و با اصرار از شما مي‌خواهد كه كتاب بخريد، آن‌هم با توصيفات وسوسه‌كننده بدون سانسور، ارزان‌تر از قيمت پشت جلد و... . كتاب‌ها هم در ظاهر شكيل چاپ شده‌اند و نشاني از دست دوم بودنشان نيست. اينها اغلب همان كتاب‌هايي هستند كه به شكل نسخه‌هاي تقلبي چاپ شده‌اند. شايد اين كلمه برايتان كمي غريب باشد اما توضيح ساده‌اي دارد؛ سودجويان حتي به بازار نحيف كتاب هم رحم نمي‌كنند و به محض اينكه كتابي با اقبال مخاطبان مواجه مي‌شود آن را مي‌دزدند و غيرقانوني چاپ مي‌كنند و مي‌فروشند، بدون اينكه روح مترجم و نويسنده و ناشر باخبر شود. اين قصه آنقدر شيوع دارد كه يكباره ناشري با چندين چاپ متفاوت و تقلبي از كتابش مواجه مي‌شود؛ كاري غيرقانوني در حوزه كتاب كه به مدد دستگاه‌‌هاي پيشرفته آسان شده است.

  • بي‌اخلاقي؛ بزرگ‌ترين حامي متقلبان

اغلب چيزهايي كه در گوشه خيابان فروخته مي‌شوند عيب و علتي دارند، مگر موارد خاص و محدود؛ از لوازم بهداشتي و دارويي گرفته تا گوشي موبايل كه بدون كارتن و احتمالا دزدي است و اجناسي كه اغلب بي‌كيفيت هستند. اما از سال‌هاي دور فروخته شدن كتاب در كنار خيابان عادي بوده است. ناشر و مخاطب هم مشكلي با آن نداشته‌اند و حتي حالتي نوستالژيك هم به‌خودش گرفته است و در ادبيات داستاني هم وارد شده. دليلش هم اين است كه كتاب‌هاي گوشه خيابان به‌طور عمده يا دست دوم بوده‌اند يا كتبي قديمي و ناياب. اما از وقتي كتاب تقلبي زيادشده، نيم بيشتر اين كتاب‌ها همان تقلبي‌ها هستند كه با زبان‌بازي فروشنده تحت عنوان چاپ خاص، بدون سانسور، نسخه اوليه و... به‌فروش مي‌روند، گاهي حتي با همان قيمتي كه كتابفروش‌ها عرضه مي‌كنند. شايد ما با اين باور كه هرچه كنار خيابان باشد ارزان‌تر است، كتابي را بخريم و ندانيم در كتابفروشي هم همين قيمت را دارد. گاهي هم البته قصدمان كمك به دستفروش است كه لابد جز اين كاري از دستش برنمي‌آيد! غافل از اينكه اين كار ما يعني كمك به روند از كار افتادن صنعت نشر در كشور و دلسرد‌شدن نويسنده و مترجم و ناشر.

محمود آموزگار، رئيس اتحاديه ناشران و كتابفروشان يكي از راه‌هاي مؤثر براي جلوگيري از قاچاق كتاب را آگاهي دادن‌به مردم نسبت به اين رفتار نادرست مي‌داند و مي‌گويد: «يك عده سودجو در اين فضاي بلبشو از اين آب گل‌‌آلود ماهي مي‌گيرند و انگيزه‌شان سودجويي است. آنها هيچ پشتوانه خاصي براي اين كار ندارند مگر نداشتن اخلاق و بي‌توجهي به حقوق ديگران. درواقع بي‌اخلاقي بزرگ‌ترين حامي اين افراد است».

او در ادامه تصريح مي‌كند: «مهم اين است كه ما به اين اخلاق حرفه‌اي دست پيدا كنيم كه نبايد هيچ كالاي تقلبي‌اي را خريد و فروش كنيم. قانون هم از چنان قدرت و توانايي و بازدارندگي‌اي برخوردار باشد كه هيچ‌كسي كتاب ديگران را به‌صورت غيرقانوني چاپ نكند. اخلاق هم در جامعه به قدري باشد كه هيچ فروشنده‌اي براي فروش كتاب تقلبي اقدام نكند و قبح اين قضيه به قدري باشد كه اگر كسي هم فروخت، مخاطب نخرد».

  • كتاب‌هاي هرجايي را نخريم

مديرعامل خانه كتاب با تصريح اين نكته كه بايد قوانين درست و بازدارنده‌اي براي فضاي مجازي تدوين شود، مي‌گويد: «براساس فضاهاي جديدي كه در حوزه نشر ايجاد شده، به‌ويژه نشر الكترونيك و ديجيتال، قوانيني براي اين حوزه لازم داريم؛ هم قوانيني براي پر شدن خلأها و هم قوانيني براي حسن اجراي آن».

اما جليسه هم مهم‌ترين موضوع را فرهنگسازي مي‌داند؛ اينكه مردم بدانند كتاب هم مانند ديگر كالاها تقلبي مي‌شود و كالاي تقلبي را به هزار و يك علت نبايد خريد؛ «ما بايد چارچوب فرهنگي مدوني در سطح گستره اجتماعي ايجاد و مردم را از اتفاقات نابهنجاري كه در حوزه نشر اتفاق مي‌افتد مطلع كنيم. بايد مردم را به سمتي سوق دهيم كه از اين اتفاقات ناخوشايند غيرقانوني استقبال نكنند؛ چون برخي مطلع نيستند كتاب‌هايي كه به اسم فايل‌‌هاي ديجيتال در فضاي مجازي تكثير مي‌شوند، كتاب‌هاي غيرقانوني هستند كه بدون استفاده از صاحبان اثر توسط عده‌اي سودجو يا بي‌‌اطلاع آماده و توزيع و پخش شده. مردم هم بدون اطلاع از عواقب اين كار اشتباه، از كتاب استفاده يا آن را تكثير مي‌كنند.»

مديرعامل خانه كتاب مي‌گويد: «خلأها و كمبودها و عدم‌به‌روزرساني قوانين به‌طور حتم در به‌وجود آمدن اين اوضاع نابسامان مؤثر است، اما فقدان فرهنگسازي بيشترتاثير داشته است. ما هيچ‌وقت داروي مورد نياز خودمان را از دستفروش يا از سايت نمي‌خريم. مردم مي‌دانند اين قبيل كالاها را بايد از مبادي درست خود بخرند اما درباره كتاب اين حس را ندارند چون نمي‌‌دانند ما كتاب تقلبي، افست و... هم داريم. از چند و چون ماجرا باخبر نيستند و براي همين در گام اول بايد مردم را مطلع كرد تا براي خريد كتاب به كتابفروشي مراجعه كنند. 80درصد كتاب‌هايي كه دستفروشان در همين خيابان انقلاب عرضه مي‌كنند در كتابفروشي‌ها هم هست. مردم بايد آگاه شوند چون در خيلي از موارد آگاه كردن مردم زمان كمتري از اصلاح روند قانوني مي‌برد».

  • مخاطب بايد آگاه شود

محمود آموزگار هم بر فرهنگسازي و ايجاد قبح خريد كالاي تقلبي تأكيد دارد اما در عين حال مي‌گويد: «نمي‌توان به مخاطب خرده گرفت. چون ممكن است اصل كتاب را نديده باشد يا با فرايند توليد كتاب آشنا نباشد اما يك كتابفروش متفاوت است و مي‌تواند كتاب اصلي را از كتابي كه كپي است تشخيص دهد. سيستم‌هاي توزيع و پخش‌كننده‌ها هم مشخص هستند و كتاب را با فاكتور به كتابفروش مي‌دهند. آنها هم مي‌‌توانند كتاب تقلبي را تشخيص دهند. حالا ممكن است موقع تحويل گرفتن كتاب كساني باشند كه يا آن لحظه دقت كافي و لازم را نكرده‌اند يا به‌دليل كم‌تجربگي تشخيص نداده‌اند كتاب تقلبي است. در چنين مواردي ما با كتاب‌فروش‌هايي كه عضو اتحاديه هستند و اعلام شده كتاب كپي عرضه كرده‌اند، برخورد كرده‌ايم. همه‌شان هم همان مرحله اول و با دريافت تذكر كتاب‌ها را جمع كرده‌اند».

او با اشاره به تخفيف‌هاي زيادي كه در برخي نمايشگاه‌هاي گذري كتاب وجود دارد، مي‌گويد: «هزينه چاپ كتاب به‌صورت غيرقانوني كم است. چون حق‌ تأليف و ساير حقوق ديگر ناديده گرفته مي‌شود. براي همين افراد سودجو اين هزينه‌هاي كم‌شده را به‌عنوان تخفيف به مشتري و حتي كتابفروش مي‌دهند و ممكن است برخي كتابفروشان وسوسه شوند. به هرحال تمام كتابفروشان براي تاسيس فروشگاه خود و گرفتن پروانه كسب به اتحاديه مي‌آيند و زيرنظر ما هستند. اگر هم مورد غيرقانوني باشد با همان تذكر اول حل مي‌شود. در ديگر موارد كه تحت نظر اتحاديه نيست، مانند شهرستان‌ها و كتابفروشي كنار خيابان و... شخص ذي‌نفع بايد شكايت كند».

  • ارزان بي‌دليل يافت مي‌نشود

كتاب آنقدر موجود محترمي است كه آدم باورش نمي‌شود تقلبي شود. آنقدر خوب و اتوكشيده و محترم است كه باور نمي‌كني كساني سر و كارشان با كتاب باشد اما دزد و متقلب باشند يا اصلا كسي دلش بيايد از اين بازار نحيف و لاغر دزدي كند. اما متأسفانه امكان دارد. اگر اين را بدانيم لااقل ديگر ما از جايي جز كتابفروشي كتاب نمي‌خريم و گول تخفيف و... را هم نمي‌خوريم. يادمان هم نمي‌رود كه برخي كاكل ذرت را رنگ مي‌كنند و جاي زعفران مي‌فروشند و باقالي را به جاي پسته. پس تعجبي ندارد كه متقلبان خلاق پايشان به حوزه كتاب هم باز شده باشد.

تا روزي كه قوانين سفت و سخت در اين حوزه تدوين نشود كه دست متقلبان را از بازار كتاب كوتاه كند جز با فرهنگسازي و اطلاع‌رساني كاري نمي‌توانيم بكنيم. پس پيش از خريدن كتاب دقت كنيد كه كتابتان افست نباشد و فكر كنيد كه با خريد هر كتاب تقلبي به صنعت رو به احتضار نشر چه آسيبي وارد مي‌كنيد.

  • «نه» به دستفروشان!

امير حسين‌زادگان- مدير نشر ققنوس- مهم‌ترين دليل ترويج كتاب تقلبي را بي‌اطلاعي مردم نسبت به اين پديده مي‌داند؛ «خيلي پيش آمده كه با مردم صحبت كرده‌ام و از آنها پرسيده‌ام چرا كتاب تقلبي خريد‌ه‌اند و آنها از تقلبي بودن آن اظهار بي‌اطلاعي كرده‌اند و گفته‌اند ما گمان كرديم چون دستفروش هستند ارزان‌تر مي‌فروشند يا چون دست‌دوم هستند ارزان‌ترند. دليل دوم هم سانسوري است كه روي برخي كتاب‌ها اتفاق مي‌افتد. دستفروشان از اين نكته سوء‌استفاده مي‌كنند و مي‌گويند اين كتاب ما نسخه اصل است. اما مي‌توان ده‌ها مثال آورد كه اين افراد از روي نسخه‌هاي چاپ شده ما كتاب را دوباره منتشر كرده و مي‌فروشند و هيچ فرقي با كتاب اصلي ندارد، فقط كيفيت چاپش پايين‌تر است. متأسفانه سودجويي برخي كسبه كه كتاب مي‌فروشند به اين مسئله دامن مي‌زند.» او درباره راه‌هاي تميز كتاب تقلبي از اصل هم مي‌گويد: «ما روي برخي كتاب‌هايي كه تقلبي شده بود، هولوگرام چسبانديم. اين خيلي كمك كرد. بارها مردم با ما تماس گرفته‌اند و گفته‌اند به كتابفروشي‌اي رفته‌اند و كتاب ما را چون بدون هولوگرام بوده، نخريده‌اند. اين تماس را هم صرفا براي اين گرفته‌اند كه ما را مطلع كنند. چون در سايت اعلام كرده بوديم اين كتاب‌ها را تنها با هولوگرام بخرند. با اين‌حال هولوگرام ما را كپي و روي كتاب چاپ كرده‌اند. اسكن كرده‌اند و روي جلد چسبانده‌اند.‌توليد كتاب تقلبي توسط يك تيم خيلي قوي انجام مي‌شود.

سرمايه كمي هم ندارند و پشتوانه قوي دارند و به روز هستند. ما هر اقدامي بكنيم، آنها پا به پاي ما مي‌آيند». او بهترين راه براي مبارزه با كتاب تقلبي را نخريدن كتاب از دستفروشان مي‌داند؛ «آقاي يوسف عليخاني (مدير نشر آموت) كمپيني راه‌انداخته بودند كه از دستفروشان يا كساني كه كتاب را با تخفيف 50درصد عرضه مي‌كنند، كتاب نخريم. اينها كتاب‌هاي مشكل‌دار هستند. خوب هم استقبال شد و متأسفانه متوقف شد. اما خوب بود. به‌نظرم تهيه كتاب از كتابفروشي‌هاي معتبر تا حد زيادي اين مشكل را رفع مي‌كند.» حسين‌زادگان همچنين تأكيد مي‌كند: «معضل ما در كتابفروشي‌ها خيلي كم شده است. اقدامات قضايي و... اوضاع را بهتر كرده است. مشكل اعظم ما با دستفروش‌هاست. از سر خيابان فروردين تا دانشگاه، 11دستفروش بساط كرده‌اند. بارها با شهرداري تماس گرفته‌ام اما هيچ اقدامي انجام نمي‌شود. جلوي در مغازه كتابفروش، با نصف قيمت كتاب او را مي‌فروشند و در مقابل سؤال مردم كه چرا كتابفروش گران‌تر مي‌فروشد، مي‌گويند او دزد است؛ يعني به كتابفروش تهمت هم مي‌زنند. مي‌گويند او دنبال سود بيشتر است و ما دنبال سود كمتر».

کد خبر 388177

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha